روضه ای از تاریخ طبری، قسمت اول

تنها هفتاد روز از ماجرای بیعت می گذشت ؛ بیعت تاریخی با امیرمومنان در غدیر ؛ اما صدحیف شیرینی این رویداد فرخنده به کام مسلمانان ماندگار نماند.

قصه ی پرغصه زمانی شروع شد که رحلت پیامبر رحمت ، شهر مدینه را در غمی جانکاه فروبرد .

عده ای که سالها نفاق وبغض ابوتراب به سینه داشتند هم درکمین بودند ،ناباورانه غسل پیامبر را رها در سایبان کذایی گرد آمدند.

رعب دشمنان خارجی و مرتدان وزخم خورده گان داخلی ، موجب شد هرطور شده ازحاضران بیعت بگیرند اما چه بیعتی بسیارنامیمون !

آنها خوب می دانستند این تصمیم فرقه گرایانه بدون علی علیه السلام که ردای امامت زیبنده اوست ، مشروعیت و رسمیت ندارد لذا روزبعد به قصد بیعت گرفتن هم اینکه عبرتی شود برای بقیه ی ناراضیان ومتمردان ، باشمشیر و هیزم، جلوی چشم همگان به خانه ی علی وزهرا که چسبیده به خانه ی وحی بود هجوم بردند وبقیه ی ماجراهای تلخ که روضه اش را تاریخ طبری نقل کرده است……… والسلام.