روضه قبری که پنهان ماند
روضه ی قبری که پنهان ماند
فاطمه از دنیارفت.
خبری بود غم انگیز که خیلی زود در شهر پیچید.
مردم مدینه برای تسلیت وعزاداری جلوی خانه ی علی گرد آمدند.
ابوذر پیغام مولا را به جمعیت رساند:
مراسم با تاخیر برگزار می شود.
غسل وکفن در نیمه ی شب انجام شد.
عباس عموی پیامبر آمد نزد علی گفت:
_بهتر است تشییع آشکار وباشکوه برگزار شود این پسندیده تر است .
_خیر ، وصیت زهراست باید پنهانی و شبانه باشد.
تشییع و تدفین درسکوت محض برگزارشد .
ابوذر ، سلمان ، عمار ، مقداد، عباس ، زبیر ، حسن وحسین تنها تشییع کنندگان بودند.
فاطمه درخانه اش دفن شد ، شایددر روضه ، بین منبر وقبرپیامبر و برخی گفته انددربقیع .
روز بعد وقتی مردم گروه گروه برای عزاداری آمدند ، با هفت قبر شبیه هم دربقیع مواجه شدند ، آنها ازحیرت وتعجب مانده بودند ، راز این قصه را از عباس جویاشدند.
عباس :
وصیت فاطمه بوده که مراسم شبانه برگزارشود وهفت قبر برای اینکه قبر اصلی پنهان بماند.
دراین میان به علی خبررسید که عمر قصددارد نبش قبر کند تا خلیفه برآن نماز بگزارد .
حضرت تهدیدکرد عاقبت این اقدام شمشیراست، خلیفه واسطه شد وماجرا خوابید.
اما این سوال پس از قرنها هنوز در اذهان وجود دارد چرا قبر تنها دختر پیامبر باید پنهان بماند؟ راز ان چیست ؟ آیا مردم به حقیقت ماجرا پی خواهندبرد.