مردی از کهکشان می آید
آن مرد ازکهکشان می آید
روی سخن باعبدالله نوری است وزیر کشور اصلاحات و دولت سازندگی ، کسی که با همقطارانش بیش از سه دهه براین مملکت حکم رانده ؛ عله العلل بسیاری از حوادث و ماجراهایند اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی ؛ دهه هشتادی ها اگرندانند قدیمی ها به یاد دارند .
بعداز آنکه جامعه به فراخوان خاتمی در تاییداعتراضات ، روی خوش نشان نداد چهره ای مثلا کاریزما وبدون هرگونه پیشینه آنهم بعدازخواب زمستانی نسبتا طولانی بایک بیانیه ی رادیکالی و طلیعه ی مهسا و شعار زن زندگی آزادی وادعای انسداد سیاسی ، برسپهر رسانه ها ظاهر شد تا از قافله ی پرچمداران کومله و اینتر نشنالی ها عقب نماند هم برای جلسه ی بعدی سران اصلاحات دست خالی نباشد او به گذشته مبارزاتی خود ودو برادر شهیدش پشت کرد تا خلاء سیاسی ناشی از شکست آشوبها را پر نماید و برای دوره پساخاتمی ردای لیدری بپوشد و جریان اصلاحات را پیش ببرد.
آری آقای نوری ! گویی بوی ریاست به مشامت رسیده ؛ راستی این سه ماه کجا خزیده بودی دریغ از یک کلمه در محکومیت اغتشاشگران و خونهای به ناحق ریخته مدافعان امنیت ، افسوس نتوانستی لجام نفست را بدست بگیری که لااقل آخر عمری از عاقبت بخیران باشی ، افسوس .
از آن گذشته در قامت منجی طوری سخن گفته ای که انگار نا آشنایی بدون پیشینه و شخصیتی موعوداز کهکشان برای حل مشکلات سیاسی واقتصادی آمده ، همه چیز بدست با کفایت اوست .
اما آقای متوهم بهتر است بدانید این انقلاب انقلاب موعود ، مشکلات مشکلات موعود ودشمنان دشمنان موعودند این نهضت باهمه ناملایمات وکاستی ها تاظهور ادامه دارد خوش عاقبت کسی است که نلرزد و پای نظام چون سرو راست قامت